بسم الله الرّحمن الرّحیم
کتاب توحید مفضل از جمله یادگارهای علمی و معنوی امام صادق علیهالسلام است که در آن از شگفتیهای آفرینش سخن گفته شده. امام صادق علیهالسلام این سخنان گوهر بار را به شاگردشان مفضلبن عمر انشاء نمودهاند. در این کتاب از «استفاده ماهیها از اکسیژن هوا»، «حرکت وضعی و انتقالی ستارگان»، «انتقال صدا به وسیلهی هوا»، «کروی بودن زمین»، «جریان خون» و دهها نمونه دیگر، سخن به میان آمده که افرادی به برخی از این موارد رسیده و آن را به نام خود ثبت نمودهاند و برخی هنوز در پرده و نامکشوف باقی مانده که این خود نشانگر اعجاز در گفتار این امام عزیز میباشد.
قسمتی از این کتاب:
حکمتهای نهفته در آفرینش پرنده:
ای مفضّل! در جسم و آفرینش پرنده بنگر. آنگاه که تقدیر و حکمت بر آن تعلق گرفت که پرنده در آسمان باشد، تنش سبک و نیکو آفریده شد و به جای چهار دست و پا تنها دو پا و به جای پنج انگشت چهار انگشت و به جای دو مخرج بول و فضولات یک مخرج به آن داده شد.
چنان که قسمت پیشین کشتی تیز و باریک است و آب را میشکافد و پیش میرود، سینه و جلوی پرنده نیز به گونهای شبیه کشتی است تا هوا را بشکافد و چنان که خواهد به پرواز در آید. همچنین در بالها و دمش پرهای بلندی نهاده شده تا براحتی او را برای پرواز بلند کنند. تمام بدنش پوشیده از پر است تا هوا در آنها نفوذ کند و براحتی در ارتفاع بالا بماند و پرواز کند.
از آنجا که حکمت، چنین تعلق گرفت که غذای پرندگان از دانه و گوشت باشد و باید آنها را بدون جویدن فرو برد، همانند لب و دندان آدمی برای آنها آفریده نشد بلکه منقاری تیز و سخت به آنها داده شد تا غذا را با آن برگیرند و بخورند و از چیدن و شکستن دانه های سخت [از زمین ناهموار] پاره نشود و از پاره کردن گوشت نشکند.
از آنجا که پرنده دندان ندارد و دانه را سالم و گوشت را سخت و ناپخته فرو میبرد در درون آن حرارتی نهاده شده که دانه را چنان خرد و آسیاب میکند که از جویدن مستغنی میگردد. به خاطر نبودن این نیرو در انسان [اگر این دانهها را آدمی ناجویده فرو برد] به همان شکل سالم دفع میگردد ولی همین دانههای سالم در درون پرنده چنان خرد میگردد که اثری از آن نمیماند.
نیز تقدیر چنان شد که پرندگان تخم گذارند و بچه نزایند تا در وقت پرواز سنگین نباشند. اگر فرزند در شکم آنها بماند تا قوی شود [چنان که در پستانداران چنین است]، سنگینی آن، آنها را از برخاستن و پرواز نگاه میدارد. پس همه چیز پرندگان چنان آفریده شده که با ویژگیهای آنها متناسب و هماهنگ باشد.
آنگاه پرندهای که غالبا در پرواز و گشت است، گاه هفتهای، برخی دو هفته و برخی دیگر سه هفته بر تخم خود میخوابند تا آن را بپرورانند و جوجه از تخم بیرون آید. چون جوجه بیرون آمد باد در دل جوجه میدمد تا چینهدانش گشاده گردد و بتواند غذا را جای دهد. آنگاه او را غذایی مناسب و سازگار میدهد و بزرگ میکند.
چه کسی تدبیر چنان نموده که او غذا و دانه برچیند و در چینهدان ریزد و آنگاه برای جوجهاش دانهها را برآورد؟ چرا این گونه خود را در رنج و سختی میافکند و حال آنکه عقل و اندیشه ندارد و از جوجهاش انتظاری که آدمیان از فرزند دارند؛ مانند: فخر، عزت، یاری و ماندگاری نام ندارد؟
خداوند جلّ و علا از سر لطف و کرامت، چنان تدبیر نموده که او بدون اندیشه در این امور، از سر غریزه خدادادی جوجهاش را دوست دارد و غذایش دهد تا نسل آنها پایدار ماند.
بنگر که مرغ چگونه شورِ تخمگذاری و پرورش جوجه در سر دارد حال آنکه جای و لانه مناسبی برای گرد آوردن تخمها در آن ندارد؟ مرغ در این زمان برانگیخته میشود. تخم میگذارد و گرسنه میماند و چیزی نمیخورد تا تخمهایش گرد آیند و آنها را بپروراند و جوجه گرداند. راستی آیا این جز برای ماندگاری نسل است؟ و با اینکه مرغ درک و اندیشه ندارد- چرا برای بقای نسل این گونه میکوشد؟ آیا جز برای آن است که آفرینشگر حکیم این نیرو را در سرشت و غریزه او نهاده است؟
آفرینش تخم پرندگان و تدابیر نهفته در آن
از آفرینش تخم پرنده درس عبرت گیر. در آن، ماده زرد رنگ و آب رقیق و سفید نهاده شده. بخشی برای آنکه جوجه به هم رسد و بخش دیگر برای تغذیه آن است تا آنگاه که تخم را بشکافد و بیرون آید. در تدابیر نهفته در این امور بنگر. از آنجا که رشد جوجه در درون آن جدارهها و لایههای سخت است و هیچ چیز به درون آن راه ندارد، در درون آن، آنقدر غذا تعبیه شده که جوجه را تا هنگام بیرون آمدن بس باشد. جوجه به یک زندانی میماند که در درون زندانی محبوس است و پیرامون زندان را دژهای سخت فرا گرفته. هیچ راهی برای رسیدن غذا به او وجود ندارد در نتیجه غذا و روزی لازم برای مدت حبس را در کنارش مینهند.
چینهدان پرنده
ای مفضّل! در آفرینش چینهدان و تدابیر نهفته در آن بیندیش. راه غذا از چینهدان تا به سنگدان باریک است و غذا تنها بسیار آرام و اندک اندک وارد آن میشود و اگر پرنده تا رسیدن دانه نخست دانه دوم را برنچیند، کار او بدرازا میکشد و غذایی کافی به او نمیرسد.
[در نتیجه او منتظر رسیدن دانه اول به سنگدان نمیشود بلکه تند تند دانه میچیند و روانه چینهدان میکند] مرغ از شدت توجه و هراس، دانهها را از زمین میرباید. پس چینهدان پرنده مانند توبرهای در پیش او آویخته شده تا هر چه را که مییابد بسرعت برگیرد و وارد چینهدان کند ولی آرام آرام از چینهدان روانه سنگدان گرداند. در چینهدان، ویژگی دیگری نیز هست و آن اینکه برخی از پرندگان از درون خود غذا به دهان جوجه میریزند در این صورت برگرداندن غذا از چینهدان نزدیکتر و راحتتر است.
راز ناهمگونی رنگ پرندگان
مفضّل میگوید: برخی از منکران پنداشتهاند که ناهمگونی رنگ و شکل پرندگان از درآمیختگی خودبهخود و ناهماهنگ و بیحساب و کتاب اخلاط سرچشمه میگیرد. امام علیهالسّلام فرمود: ای مفضّل! این رنگآمیزیهای گوناگون و دقیق و هماهنگ که در طاووسها و کبکها میبینی و گویا با قلم نقاشی بیمانند بر آنها نقش بسته چگونه میشود از اهمال و بیتدبیری ناشی شود و خود به خود و بیهدف پدید آید؟ و چرا این ناهماهنگی و آمیختگی بیهدف و تصادفی اخلاط، شکل و صورت واحدی را پدید آورده است؟ بیتردید اگر [این نقشها و رنگها] از اهمال و خود به خود پدید میآمد هر آینه بایست این گونه نظم و هماهنگی و یک دستی در کار نبود و همه چیز ناهماهنگ و در هم ریخته بود.
چگونگی پر پرندگان
در چگونگی پر پرندگان تأمل و اندیشه نما. میبینی که [این پرها] مانند لباس، از رشتههای بسیار باریک و نازکی بافته شده و مانند پیوستگی نخها و تارهای مو همه به هم پیوسته و بستهاند و وقتی که آنها را میکشی، از هم نمیگسلند، بلکه اندکی بازمیگردند تا در میانشان باد باشد و پرنده براحتی پرواز کند و در هوا سنگین نشود. در میان پر، ستونی سخت و میلهای شکل نهاده شده تا با سختی خود اجزای پر را نگاه دارد. ولی باز با این سختی و استحکام، تو خالی است تا سنگینی آن پرنده را از پرواز باز ندارد.
راز درازپایی برخی از پرندگان
ای مفضّل! پرنده دراز پا را دیدهای و به راز این ویژگی پی بردهای؟ این پرنده را غالبا در آبگیرها میبینی. دارای دو ساق بلند است. گویا دیدبانی است که از بالای برجک دیدبانی درون آب را مینگرد و آن را زیر نظر دارد. هر گاه که روزی خود را دید، آرام آرام گام برمیدارد تا آن را به دست آورد.
اگر این پرنده پا کوتاه بود، هنگامی که به جانب صید حرکت میکرد تا آن را بگیرد، شکمش با آب تماس میگرفت و آب حرکت میکرد و شکار از هراس پا به فرار میگذاشت. پس این دو پا برایش آفریده شده تا خواستهاش را دریابد، غذایش حاصل شود و زنده بماند.
در تدابیر هماهنگ در آفرینش پرنده بنگر. پرندهای که دو ساق بلند دارد، گردنی دراز نیز دارد تا بتواند غذایش را از زمین بردارد. اگر پرنده، پاهایی دراز داشت ولی گردنش کوتاه بود، قادر نبود که چیزی از زمین بردارد. گاه درازی منقارش، گردن او را در رسیدن به هدف یاری میکند تا کار بر او آسان گردد. نمینگری که در آفرینش هر چه را که میبینی در نهایت استواری و صواب است و تمام وجودش حکیمانه و با تدبیر و تقدیر است؟
گنجشکان در پی یافتن غذا
به گنجشکان بنگر که چگونه در روز در پی غذا هستند. اگر چه غذایشان آماده نیست ولی با حرکت و تلاش مداوم به آن دست مییابند و آن را از دست نمیدهند. آفریدگان همه این گونهاند. منزه است خدایی که روزی را این گونه در میانشان پراکنده است.
نه چنان کرد که دست یافتن بر روزی سخت و ناممکن باشد؛ زیرا آفریدگان را نیازمند به آن آفرید و نه چنان کرد که بیهیچ رنجی به دست آید؛ زیرا صلاح و سود آفریدگان در این است. اگر نیاز و روزی آنها یکسره مهیا و آماده بود حیوانات آنقدر میخوردند که هلاک شوند و انسانها به خاطر بیکاری و بطالت در سرمستی و گناه و ارتکاب فواحش سقوط میکردند.
شگفتیهای آفرینش (ترجمه توحید مفضل)، ص 105 تا 112/ ترجمه علامه مجلسی
نویسنده rezahosni در شنبه 93/9/15 |
نظر